نقد فیلم آهوی پیشونی سفید ۲، آیا کودکمان را به دیدن این فیلم ببریم؟
آهوی پیشونی سفید ۲ ادامهای بر فیلم اختاپوسه که بعد از تبدیل شدنش به یه سهگانه سینمایی، تصمیم بر این گرفته شده تا نام فیلمها به آهوی پیشونی سفید تغییر پیدا کنه.
فیلم دوم هم به کارگردانی جواد هاشمی ساخته شده و تقریبا بیشتر عوامل فیلم اول در اون بازی میکنن. سینمای کودک ما سالهاست که درجا میزند و باید گفت که بخش انیمیشن ایران در این یکی دو سال پیشرفتهای محسوسی داشته، اما بازم در مورد تولید فیلم کودک با مشکلات جدی روبرو هستیم و باید دید که آهوی پیشونی سفید ۲ تونسته این طلسم رو بشکنه یا خیر.
داستان فیلم دوم دقیقا از انتهای فیلم اول شروع میشه و همین موضوع آسیب بزرگی به فیلم وارد کرده، از اونجا که فیلم اول حدود ۷ سال پیش به اکران در اومد، این تصمیم بسیار غیرعاقلانه حساب میشه و معلوم نیس که عوامل فیلم با خود چه فکر کردهان. هرچند داستان فیلم دوم چیزی نیس که بشه با دیدن شروع داستان از اون چیزی سر در نیاورد اما نبود رابطه با شخصیتها واسه کودکان امروزی و بیننده ناآشنا و سردرگم بودن در دقایق ابتدایی فیلم، شدیدا توی ذوق میزند.
از اینها که بگذریم داستان فیلم دوم هم نشون دهنده جادوگر مخوفی به نام اختاپوسه که واسه جاویدان موندن و جوون شدنش، نیاز به نوشیدن عصاره آهو داره.
عصاره آهوهای معمولی که اون مینوشد فقط چند روزی دووم میبیارن و اختاپوس به محققان دربارش دستور میدهد که رازی واسه یه عصاره جاودان کشف کنن. کاشف به عمل میاد که عصاره آهوی پیشونی سفید (با بازی ترلان پروانه) تنها عصارهایست که میتونه اثری همیشگی و ابدی داشته باشه و اینجا اختاپوس ماموران خود از جمله فردی به اسم بل بله شاخ کوتاه (با بازی پژمان بازغی) رو به دنبال آهوی پیشونی سفید میرسد.
از آنسو دو جایزه بگیر به اسم گرگ و روباه هم دنبال آهوها هستن و وقتی متوجه میشن که آهویی به نام آهوی پیشونی سفید هدف اصلی دربار شده، تصمیم میگیرند که اونو شکار کنن؛ اما خود این پیشونی سفید کجاس؟ اون پیش باباسالار (با بازی محمدرضا شریفی نیا) زندگی میکنه و مادرش، آهوی پیشونی طلا به دنبال اونه. پیشونی سفید بعد از اینکه میفهمد چندین آهو در قصر زندانی هستن تصمیم میگیرد باز شال و کلاه کنه و به دنبال نجات این بچه آهوها بره.
داستان فیلم همونطور که شاید متوجه شدهاید یه بهونه واسه ادامه دادن اون هستش.
بعد از اینکه همه چی در فیلم اول خوب و خوشی به پایان رسیده، یهو پیشونی سفید دوباره میفهمد که ملکه اختاپوس بدذات، آهوهای جدیدی رو گروگان گرفته و تصمیم میگیرد باز به قلعه بره. این پیش زمینه داستانی فی الواقع یکی از سطحی نگرانهترین داستانهاییست که تا حالا در عمرم دیدم و اینکه همیشه تصور میکنیم، مخاطب سینمای کودک دنبال یه قصه بی در و پیکره اینجا هم خودشو نشون میدهد.
شاید لازم باشه تا عوامل فیلمساز سینمای کودک ما فهمیده باشن که اتفاقا این قشر دقیقا آدمایی هستن که بیشترین چراها رو تو ذهن خود ایجاد میکنن و به شخصه در بین دیدن فیلم با دهها کودک در سالن سینما، تماشاگر سوال بچهها درباره چرایی اتفاقات و رخدادهای داخل فیلم بودم. کودکان، که مخاطب اصلی فیلمهایی چون آهوی پیشونی سفید هستن بیدلیل چیزی رو نمیپذیرن و فیلمنامه هم هیچ تلاشی واسه ارائه دلایل نمیکنه.
فیلمنامه آهوی پیشونی سفید ۲ فقط چند دیالوگ شنیدنی داره که تعداد اونا از انگشتان یه دست هم تجاوز پیدا نمیکنه. این دیالوگهای با رنگ و بوی سیاسی، میتونه چرت مخاطب بزرگسال همراه با کودک رو بپراند (مثلا در جایی که پیشونی سفید رو به قاضی جنگل میکنه و میگوید: ولی شما که گفتین این قانون نمیتونه تغییر پیدا کنه، پس چی شد که عوض شد.
آخه این چه قانونیه؟ و شیرخان قاضی رو به اون با تحکم میگوید: قانون جنگل!)
تعداد این دیالوگها اما جوری کمه که تماشاگر بزرگسال ترجیح میدهد در طول دیدن فیلم بخوابه و لذت دیدن فیلم به همراه کودک همراهش رو به لقایش میبخشه. این موضوع هم از دیگر مسائل فراموش شده در ساخت فیلم سینمای کودک ماست و بدیش اینه فیلمسازان فراموش میکنن که محتوای اثرشون باید چیزی واسه همراهان این کودکان هم داشته باشه.
نکته دیگری که در فیلم آهوی پیشونی سفید ۲ به چشم میخورد، موزیکال بودن اون هستش که فینفسه نکته ایرادداری نیس اما چگونگی اجرای آوازها و موسیقی به کار رفته در فیلم، کیلومترها با استانداردهای یه فیلم موزیکال فاصله داره و بیشتر مثل آوازهای تئاترهای کمدی شبونه س. موسیقیهای تکراری و شعرهای بی وزن و قافیه فقط بخشی از مشکلات این بخش هستن و اگه بامزگی زوج امیرغفرامنس و هومن حاجی عبداللهی نبود، نمیشد بعضی آوازها رو تحمل کرد.
مبحث گریم در فیلم آهوی پیشونی سفید ۲ با طراحی خوبی اجرا شده اما در اون اثری از ایجاد نیس و واقعا خلاقیتی در اجرای این گریمها خیلی دیده نمیشه. مثلا مهمترین چهره پردازی فیلم که واسه شخصیت شاخ کوتاهه، کپی ناقصی از گریم جانی دپ در فیلم آلیس در سرزمین عجایب هستش.
پژمان بازغی البته درزمان یه مصاحبه مطبوعاتی دلیل شباهت این گریم رو تعمدی اعلام کرده که به نظر یه سرپوشانی روی مشکل آشکاره و نمیتوان این دلیل رو خیلی منطقی دونست.
بیشتر بازیگران آهوی پیشونی سفید ۲ زیر گریمهای سنگینی بازی میکنن و جایی خوندم که همین گریمها باعث شده که نتونن پتانسیل خودشون رو نشون بدن (پژمان بازغی حتی بازیاش هم دقیقا کپی نیمه جانی از بازی جانی دپه) با فرض مقبولیت این موضوع، باید سوال کنین که صداهای این بازیگران رو هم دچار گریم کردهان؟ حتی لحن حرف زدن بازیگران فیلم تصنعی و بدون هنر بازیگری در صداست و به نظر میرسد که در این بخش، بازم به ویروس دست کم گرفتن مخاطبان خردسال سینما روبرو میشیم.
بازی بسیار بد بازیگر نقش اختاپوس که با دستهاش و چشمون بزرگ تلاش میکنه تا یه کاراکتر انیمیشنی رو روی پرده سینما به تصویر بکشه، فاجعه آمیزه و از اون بدتر، بازیگران نقش فرعی فیلم هستن که بعضی وقتا به خارج از قاب تصویر (شاید عوامل فیلم) نگاه میکنن.
صحنه پردازی فیلم هم با اینکه در اول کار نورانی به نظر میاد (سکانس افتتاحیه فیلم که دو دقیقه طول میکشد به تنهایی از کل فیلم صد دقیقهای بهتره) ولی با گذشت زمان و جلو رفتن فیلم، انگار کارگردان و مجری طراحی صحنهها خسته شده و کار رو سرسری انجام میدهد. واسه اثبات این ادعا نگاهی کنین به سکانس رقص سربازان گرگ شاخ کوتاه که دکور بزرگ و طراحی لباس خوبی هم در اون به کار رفته اما ناهماهنگی بازیگران و نبود چیدمان درستشان در قاب تصویر، شدیدا توی ذوق میزند و درست کردن اون شاید لازمه یه برداشت دوباره بوده و بس!
فیلم آهوی پیشونی سفید ۲ نکات مثبت زیادی نداره اما نمیتوان از جلوههای خاصی که واسه پاهای شخصیت اختاپوس طراحی شده خیلی راحت گذشت. سینمای ایران بدون جلوههای چشمی و خاص در خودشه و این مورد بسیار ریز که به وسیله جوانان ایرونی ساخته شده، روزنه امیدی واسه ساخت جلوههای خاص بزرگتری در آینده س. سنگ شدن گرگهای سرباز و موارد جزیی دیگری هم در این بحث وجود دارن که همه نه به ابعاد جهانی ولی قابل قبول طراحی شدهان.
فیلم آهوی پیشونی سفید ۲ در مورد سینمای کودک تولید شده که ژانری مرده به حساب میآید و از همین رو، شخصا علاقهای به بازگو کردن انتقادات فیلم نداشتم؛ چون که در هر صورت فیلمی با بودجهای تقریبا در سینمای کودک جفت و جور شده و به اکران در اومده ولی این اثر اونقدر ایراد داره که نمیتوان خیلی راحت از اون گذشت. پایان بندی مفتضحانه فیلم که حتی آهنگ تیتراژ پایانیاش، از مخاطب التماس میکنه که واسه فیلم سوم هم به سینماها بیاد، به همه این ایرادات یه مهر تایید میزند و دیگه حرفی رو واسه انتقاد کردن باز نمیگذارد.
کاش عوامل آهوی پیشونی سفید این نکات رو هضم کنن و بتونن اثر سوم (و شاید پایانی این اولین سه گانه فانتزی ایرونی) رو به راه بسیار بهتری اجرا کنن و اثرشون رو با یه تئاتر کمدی شبونه اشتباه نگیرند.
در آخر باید گفت که دیدن یه انیمیشن دوبله شده و یا بازبینی آثار بهتری در سینمای کودک مثل کلاه قرمزی در خونه خود به همراه کودکانتون، میتونه نتیجه بسیار بهتری داشته باشه تا دیدن این فیلم در سینماها. پسرفتی که در قسمت دوم نسبت به قسمت اول دلیل این پیشنهاد شده و امیده تا در فیلم سوم دست کم تماشاگر پیشرفت باشیم.